اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ شنبه 23 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

هوای سرد دلها ، در آغوش گرم عشقها!

با دلی نا امید از همه چیز ، با لبی خشکیده از یک چیز و این حادثه ی ناچیز

این رفتن بیهوده است ، اگر نماند هوای جاده آلوده است ،

خیالش از همه چیز آسوده است اما

دلش در خیالات باطل به خواب رفته است!

هم خواب و هم بیداری ! خواب و بیداری اش مثل هم است ،

تمام فکرش پیش دل است ، تمام ذکرش آه غم است ، تمام حرفها کلام آخر است

قفسی به وسعت یک دنیا ، بی اعتقاد از همه چیز ، در دل او خدایی نیست

از اینکه تنهاست ، تنهاتر است ،

آن گرگ گرسنه از او عاشقتر است ، این خاک آلوده نیز از دلش پاکتر است

فرار از عشق، گریز از انتظار ، نه معتقد است به فردا ،

نه دل بسته است به دیروز، انگار امروز برایش روز آخر است

اگر دستش به غنچه ای برسد ، خشک میشود ،

اگر به گلی خیره شود ، آن گل پر پر میشود،

اگر به چشمه ای برسد کویر همراه او میشود

و این سرنوشت او نیست ، این خواسته ی اوست

به کجا میروی ، با این دل شکسته به کجا مینگری ،

نه دستی است که دستهایش را بگیرد ،

نه چشمی است که با دلسوزی او را ببیند !

چون دلی سوخته تر از قلب او نیست،

آنقدر حقیر است که از نزدیک هم وجودش را نمیتوان دید

این رفتن بیهوده است ، اگر نماند هوای جاده آلوده است

بمان و به امید گذشته ها بنشین ،

تو که فردا را نمیبینی ، همه روزهایت مثل هم است

نوشته شده در تاريخ شنبه 23 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته ،

هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،

حالم بهتر نیست از این دل خسته ...

نمیدانم کیستی ، غریبه ای یا آشنایی ، تنها میدانم تو برای دلم یک بی وفایی

نه به فکرت هستم نه در حال فراموش کردنت ، شاید دلم باشد در حال یاد کردنت

یاد میکند از تویی که از یاد برده ای مرا ، از یاد برده ای حتی بی وفایی ات را ،

از یاد برده ای یاد مرا ، سوزانده ای همه خاطره ها را ...

مدتیست از آخرین دیدارمان گذشته ، هنوز سرنوشت همه درها را بر رویمان نبسته ،

تا دلم ببیند لحظه رفتنت را ، تا دلم از یاد نبرد که چگونه پشت کردی

به من و با دل سنگت تنهایم گذاشتی و رفتی

آه این دل ،حسرت روزهای با تو بودن است ،

حسرت روزهایی که چه عاشقانه دوستت داشتم ،

برایت میمردم ، و تو نیز بی رحمانه مرا جا گذاشتی

آه این دل ، آخرین نفسهایی است که از عشق تو میکشم ،

آخرین هوایی است که از عشق تو جا مانده و

آخرین لحظه هاییست که یاد تو را در دلم تحمل میکنم...

من که هر چه میخواهم فراموشت کنم نمیتوانم ،

کاش مثل تو میتوانستم آنطور فراموش کنم که حتی نام عشق گذشته ات را نیز به یاد نداری ...

آنگونه که تو مرا شکستی ، هر سنگدل دیگری بود پشت سرش را هم نگاهی میکرد ،

که حتی لحظه پرپر شدن آن دلشکسته را ببیند ،

تو که مرا شکستی دیگر نگاه نکردی به پشت سرت ،

راه خودت را رفتی و من هم گفتم این دل شکسته ام فدای سرت ...

آه این دل به سردی آن لحظه هایی است که گذشته،

اما یادش در قلبم یخ بسته است

نوشته شده در تاريخ شنبه 23 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

و این دلتنگی ها ، آخر خط همه دلواپسی ها،

رسیدن به آنچه برای رسیدنش لحظه ها را میگذرانیدم و خاطره ها

بر زندگی مان نقش میبندد به امید آن روزی که عشقمان نقش بر آب نشود

کاش میشد از همان آغاز مال هم بودیم ،

نه اینکه نیمی از عمرمان گذشته باشد و همدیگر را پیدا کرده باشیم

این تویی عشق بی همتای من ، لحظه به لحظه با تو ، تویی نفسهای من

کاش همیشه رنگ عشق در تصویر زندگی مان پر رنگ باشد ،

نه اینکه بی وفایی بیاید و لطافت عشقمان را خدشه دار کند

کاش همیشه دلت مثل دلم بود ، همیشه بی قرار و منتظرت بود ...

و این تویی عشق جاودانه من ، لحظه به لحظه لمس شاعرانه من ...

تمام احساس من خلاصه ایست از مهربانی هایت که هوای عشق تو را دارد ،

راز نگاه تو را دارد ، مثل چشمه ای زلال در قلبم میجوشد و در احساس تو جاری میشود ...

و این شور عشق آخر خط همه ی دلتنگی هاست ،

که رسیده ایم به جایی که نقطه آرامش است ،

رسیده ایم به جایی که تنها خواسته ی ما همان آرامش است ...

هر جا میروم عطر تو پیچیده در آنجا ،

و مست دیدار با چشمان ناز تو میشوم ، من در آن لحظه یک دیوانه میشوم

گاهی فکر میکنم لایق تو نیستم ، و میدانم ارزش تو بالاتر از این است که

احساسم را به پای تو بریزم

و این وابستگی ها ، آخر خط همه خستگی ها رسیدن به آغوش هم است ،

و این ما هستیم که راز عشق را برای هم زمزمه میکنیم ،

آنگاه که همدیگر را در آغوش هم میفشاریم...

نوشته شده در تاريخ شنبه 23 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

بی خیال تر از همیشه ای ، بی وفاتر از گذشته ای ،

با آن دل سنگت مرا تنها گذاشتی و داری میروی...

نه فکر آنکه مرا وابسته کرده ای به خودت ،

نه یاد آنکه خاطره ها نمیسوزاند دلت ...

و میسوزاند دل من را هر چه خاطره بینمان گذشته ،

و عذاب میدهد این دل خسته ...

خواستم لحظه ای به بی تو بودن فکر کنم ،

دیدم که نمیتوانم ، چه برسد به اینکه تو اینک داری میروی

و مرا پشت سرت جا گذاشته ای...

همیشه با هم ، همه جا در کنار هم بودیم ،

حالا در باورم نیست که دیگر تو را نخواهم دید...

نرو از کنارم ، مثل این است که انگار باید عمری از غم نبودنت بنالم،

اما اگر زنده بمانم ، اگر از درد نبودنت طاقت بیاورم ،

منی که از همان لحظه ی رفتنت مثل ابر بهار میبارم

با اینکه دلم را شکستی ، به پای این دل خسته ننشستی ،

عهد دروغین با دلم بستی ، اما هنوز دوستت دارم !

هنوز هم به خیال داشتن دل سنگت ، دل به رویاهای با تو بودن بسته ام ،

هنوز هم به خیال اینکه شاید دوباره بیایی ،

میروم به جایی که مرا تنها گذاشتی و رفتی ،

مینشینم به انتظارت، مینگرم به رد پاهایت ، هنوز مانده جای اشکهایم ،

هنوز پیچیده بوی عطر بی وفایی هایت....

حتی اگر سایه ای را از دور دستها ببینم خوشحال میشوم ،

میدوم به سویت ، تا میرسم غریبه ای را میبینم به جایت ،

دلم سرد میشود، نگاهم خسته نمیشود

و باز هم مینشینم چشم به راهت....

مدتها گذشت ، آنقدر نشستم چشم به راهت که دیگر چشمهایم سویی نداشت ،

روزی آمد که از کنارم رد شدی و رفتی و من عطر حضورت را حس کردم ،

تو مرا نشناختی اما من با همین چشمهایم نابینایم تو را احساس کردم...

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |
سلام به دوستای گلم
امیدوارم خندون و شاداب باشید ... من این پست رو خیلی دوست دارم ...


If you are much more excited for one short e-mail from that special someone than other many long e-mails,you are in love

اگه تو برای یه ایمیل کوتاه از اون شخص خاص بیشتر از خیلی ایمیل های بلند دیگه هیجان داری، عاشق شدی


When you are together with that special someone, you pretend to ignore that person. But when that special someone is not around, you might look around to find them.At that moment, you are in love

وقتی با اون شخص خاص هستی،وانمود می کنی نادیدش میگیری.اما وقتی که اون اطرافت نیست،تو دور و برت رو نگاه میکنی تا پیداش کنی.اون لحظه است که، تو عاشق شدی

Although there is someone else who always makes you laugh, your eyes and attention might go only to that special someone.Then, you are in love
اگرچه کس دیگه ای هست که همش می خندونتت،چشم هات و حواست فقط به اون شخص خاصه.پس، عاشق شدی

Although that special someone was supposed to have called you long back,to let you know of their safe arrival, your phone is quiet. You are desperately waiting for the call!At that moment, you are in love
اگرچه اون شخص خاص قرار بود بهت زنگ بزنه،و بفهمی که قراره حتما ظهور کنه،تلفنت ساکته.تو ناامید منتظر تماسی!اون لحظه است که، عاشق شدی

When you find yourself as one who cannot erase all the mails or SMS messages in your phone because of one message from that special someone, you are in love
وقتی که می بینی نمی تونی همه ی ایمیل ها و smsهات رو برای یه پیغام از اون شخص خاص پاک کنی، عاشق شدی

When you get a couple of free movie tickets, you would not hesitate to think of that special someone. Then, you are in love
وقتی که دوتا بلیط مجانی گیرت میاد و درباره ی همراهی اون شخص خاص باهات شک نداری،پس، عاشق شدی

You keep telling yourself, “that special someone is just a friend”,but you realize that you can not avoid that person’s special attraction. At that moment, you are in love
تو هی به خودت میگی "اون شخص خاص فقط یه دوسته"،اما تشخیص می دی که نمی تونی از جذابیت های اون چشم پوشی کنی،اون لحظه است که، عاشق شدی

While you are reading this, if someone appears in your mind,then u are in love with that person
.....
وقتی که تو این متن رو می خونی،اگه شخصی میاد به ذهنت،پس تو عاشق اون شدی....
نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |


when you fall in love , you know that you are gonna be hurt but still you can’t help yourself , and can’t stop loving
وقتی عاشق میشی،میدونی که قراره صدمه ببینی اما نمیتونی به خودت کمک کنی،
و نمیتونی عشق نورزی


Listen to your heart….it may be on your left…but it is always right
به قلبت گوش کن ... شاید سمت چپت باشه ... اما همیشه راست میگه!



Love is not magic
Love is the book
That teaches the magic
عشق جادو نیست
عشق کتابیه که جادو یاد میده!


Love is not just a thing of leisure,
Love is not just a thing of Pleasure,
Love is a mystery,
Understand it you’ll fall in Love
عشق فقط یه کار توی اوقات فراغت نیست
عشق فقط یه لذت نیست
عشق یه رازه
بفهمش و اون وقت عاشق خواهی شد!



all i see is you, all i want it you, but most importantly all i NEED is you, your the one i want to love forever
تمام چیزی که میبینم تویی،تمام چیزی که میخوام تویی،اما مهمترین اینه که من بهت نیاز دارم،تو اونی هستی که میخوام برای همیشه عاشقش باشم


The difference between love and stupidity is as slim a sheet of paper
تفاوت بین عشق و حماقت اندازه پهنای یه برگ کاغذه


1thing
2do
3words
4you
I LOVE YOU
یه چیزی،برای انجام دادن،سه کلمه ست،برای تو
من عاشقت هستم

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه !!




عشق یعنی خون دل یعنی جفا، عشق یعنی درد و دل یعنی صفا، عشق یعنی یک شهاب و یک سراب ،عشق یعنی یک سلام و یک جواب، عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز، عشق یعنی عالمی راز و نیاز




می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم



گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند، حاشا که مشتری سر مویی زیان کند !!

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

 

 

 

 

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری

 

صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری

خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی

بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی

خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا

می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا

خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه

هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه

خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه

نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه

خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره

بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره

خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه

نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

ای کاش آشنایی ها نبود

 

یا به دنبالش جدایی ها نبود

یا مرا بااو نمیکردی آشنا

یا مرا ازاو نمیکردی جدا

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

وقتی دلتنگی به یاد کسی باش که دوستت داره !

 

وقتی سکوت کردی یاد کسی باش که محتاج صداته!

 

وقتی غمگینی به یاد کسی باش که عاشق خنده هاته!

 

وقتی نا امیدی به یاد کسی باش که تنها امیدش تویی ...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |


 

در شهر عشق قدم میزدم

گذرم افتاد به قبرستان قلب ها

خیلی تعجب کردم!!

تا چشم کار میکرد قبر بود!

پیش خود گفتم یعنی اینقدر قلب شکسته وجود دارد؟!

یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بود

جلو رفتم برگ های روی قبر را کنار زدم تا برایش دعا کنم.......

واااااااااای چه میدیدم؟؟؟!!!!!

باورم نمیشد........

ان قلب همان کسی هست که چند وقت پیش

قلب مرا شکسته بود

نوشته شده در تاريخ شنبه 16 دی 1391برچسب:, توسط |

 

  خدا آن حس زیبایی ست..که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ

 

            می دزدد سکوتت را..

 

                         یکی همچون نسیم دشت می گوید:
                                                       کنارت هستم ای تنها

 

bipfa_469047_VRIRg8Tg[1].jpg - خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را کسی همچون نسیم دشت آهسته می گوید کنارت هستم ای تنها...

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 16 دی 1391برچسب:, توسط |
 
 
 
ببار آسمان ببار
اين بار بر دل ترک برداشته ي تنها ببار...
ببار آسمان ببار
اين بار در دل کويري ببار که رنگ تر بودن را حس نکرده است
ببار آسمان ببار
که اشکي در چشمانم نيست تا بيابان ها را سيراب کنم..
ببار آسمان ببار
که شايد اين بار بي پروا زير قطرات بارانرا برم واشک بريزم وکس نفهمد
وباز عاشقانه ببار.....
نوشته شده در تاريخ جمعه 15 دی 1391برچسب:, توسط |

 

 فراموشی می آید…مثل همین پائیز

با ابرهای سهمگینش

دیروز برگ خشکی دیدم

که نمی دانست

از کدام شاخه جدا شده

من یقین دارم فراموشی می آید

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

تا حالا شده عاشق بشين؟؟؟ ميدونين عشق چه رنگيه؟؟؟ ميدونين عشقق چه مزه اي داره؟؟؟ ميدونين عشق چه بويي داره؟؟؟ ميدونين عاشق چه شکليه؟؟؟ ميدونين معشوق چه کار ميکنه با قلب عاشق؟؟؟ مدونين قلب عاشق براي چي ميزنه؟؟؟ ميدونين قلب عاشق براي کي ميزنه؟؟؟ ميدونين ...؟؟؟ اگه جواب اين همه سئوال رو ميخواين! مطلب زير رو بخونين...خيلي جالب و آموزندس... وقتي يه روز ديدي خودت اينجايي و دلت يه جاي ديگه … بدون كه كار از كار گذشته و تو عاشق شدي طوري ميشه كه قلبت فقط و فقط واسه عشق مي تپه ، چقدر قشنگه عاشق بودن و مثل شمع سوختن همه چي با يک نگاه شروع ميشه اين نگاه مثل نگاهاي ديگه نست ، يه چيزي داره که اوناي ديگه ندارن ... محو زيبايي نگاهش ميشي ، تا ابد تصوير نگاهش رو توي قلبت حبس مي كني ، نه اصلا مي زاريش توي يه صندوق ، درش رو هم قفل مي كني تا كسي بهش دست نزنه. حتي وقتي با عشقت روي يه سكو مي شيني و واسه ساعتهاي متمادي باهاش حرفي نمي زني ، وقتي ازش دور ميشي احساس مي كني قشنگترين گفتگوي عمرت رو با كسي داري از دست ميدي. مي بيني كار دل رو؟ شب مي آي كه بخوابي مگه فكرش مي زاره؟! خلاصه بعد يه جنگ و جدال طولاني با خودت چشات رو رو هم مي زاري ولي همش از خواب ميپري ... از چيزي ميترسي ... صبح كه از خواب بيدار ميشي نه مي توني چيزي بخوري نه مي توني كاري انجام بدي ، فقط و فقط اونه كه توي فكر و ذهنت قدم مي زنه به خودت مي گي اي بابا از درس و زندگي افتادم ! آخه من چمه ؟ راه مي افتي تو كوچه و خيابون هر جا كه ميري هرچي كه مي بيني فقط اونه ، گويا كه همه چي از بين رفته و فقط اون مونده طوري بهش عادت مي كني كه اگه فقط يه روز نبينيش دنيا به آخر ميرسه وقتي با اوني مثل اينكه تو آسمونا سير مي كني وقتي بهت نگاه مي كنه گويا همه دنيا رو بهت ميدن گرچه عشق نه حرفي مي زنه و نه نگاهي مي كنه ! آخه خاصيت عشق همينه آدم رو عاشق مي كنه و بعد ولش مي كنه به امون خدا وقتي باهاته همش سرش پائينه تو دلت مي گي تورو خدا فقط يه بار نيگام كن آخه دلم واسه اون چشاي قشنگت يه ذره شده ديگه از آن خودت نيستي بدجوري بهش عادت كردي ! مگه نه ؟ يه روزي بهت ميگه كه مي خواد ببينتت سراز پا نمي شناسي حتي نميدوني چي كار كني ... فقط دلت شور ميزنه آخه شب قبل خواب اونو ديدي... خواب ديدي که همش از دستت فرار ميکنه ... هيچوقت براش گل رز قرمز نگرفتي ...چون بهت گفته بود همش دروغه تو هم نخواستي فکر کنه تو دروغ ميگي آخه از دروغ متنفره ... وقتي اون رو مي بيني با لبخند بهش ميگي خيلي خوشحالي که امروز ميبينيش ... ولي اون ... سرش رو بلند مي كنه و تو چشات زل ميزنه و بهت ميگه اومدم بهت بگم ، بهتره فراموشم كني ! دنيا رو سرت خراب ميشه همه چي رو ازت مي گيرن همه خوشبختيهاي دنيا رو بهش مي گي من … من … من از جاش بلند ميشه و خيلي آروم دستت رو ميبوسه ميذاره رو قلبش و بهت ميگه خيلي دوستت دارم وبراي هميشه تركت مي كنه ديگه قلبت نمي تپه ديگه خون تو رگات جاري نميشه يه هويي صداي شكستن چيزي مي آد دلت مي شكنه و تكه هاي شكستش روي زمين ميريزه دلت ميخواد گريه کني ولي يادت مي افته بهش قول داده بودي که هيچوقت به خاطر اون گريه نميکني چون ميگفت اگه يه قطره اشک از چشماي تو بياد من خودم رو نميبخشم ... دلت ميخواد بهش بگي چقدر بي رحمي که گريه رو ازم گرفتي ولي اصلا هيچ صدايي از گلوت در نمياد بهت ميگه فهميدي چي گفتم ؟با سر بهش ميگي آره!... وقتي ازش ميپرسي چرا؟؟؟ميگه چون دوستت دارم! انگشتري رو که تو دستته در مياري آخه خيلي اونو دوست داره بهش ميگي مال تو ... ازت ميگيره ولي دوباره تو انگشتت ميکنه ...ميگه فقط تو دست تو قشنگه... بعد دستت رو محکم فشار ميده و تو چشمات نگاه ميکنه و... بعد اون روز ديگه دلت نميخواد چشمات رو باز نمي كني آخه اگه بازشون كني بايد دنياي بدون اون رو ببيني تو دنياي بدون اون رو مي خواي چي كار ؟ و براي هميشه يه دل شكسته باقي مي موني دل شكسته اي كه تنها چاره دردش تويي...

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

 

هوس بازان

آنکس که زیبا میبینند رادوست دارند ولی

عاشقان

آنکس که دوست دارند را زیبا میبینند

 

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, توسط رحیم |

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 45 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.