اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ - توسط رحیم
|
اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست

نام: رحیم
.........................................................
جنسیت: مرد
.........................................................
محل سکونت: خراسان رضوي
.........................................................
سن: 5 / 10 / 1370
.........................................................
میزان تحصیلات:
.........................................................
شماره تماس:
.........................................................
ایمیل و ای دی یاهو:
.........................................................
درباره من: درباره من ازکسانیکه از من مـــــــــــتنفرند سپاس. ، آنها مرا قویتر میکنند از کسانیکه مرا دوســـــــــــــــــــــت دارند ممنونم،آنان قلب مرا بزرگتر میکنند. ازکسانیکه مرا ترک میکنند متشـــــــــــــکرم، آنان بمن می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست . از کسانیکه با من مـــــیمانند سپاسگذارم، آنان بمن معنای دوست واقعی را نشان میدهند عزیزم متشکرم به خاطر لحظاتی که نگرانم بودی. لحظاتی که را با من خندیدی. لحظاتی که دستانم را گرفتی. لحظاتی که به ایده ها و خواسته هایم توجه کردی. لحظاتی که به حر ف هایم گوش دادی. لحظاتی که می تونستی اما من را سرزنش نكردی. لحظاتی که من را در آغوشت گرفتی. لحظاتی که به من اعتماد به نفس و جرأت دادی. لحظاتی که با متانت با من برخورد کردی. لحظاتی که با من شریک شدی. لحظاتی که به من آرامش و آسایش را هدیه دادی. لحظاتی که غمخوارم بودی. لحظاتی که با من به گردش آمدی. لحظاتی که به تو نیاز داشتم،بودی. لحظاتی که صبوری کردی. لحظاتی که در کنارم بودی. لحظاتی که به من اعتماد کردی. لحظاتی که با من همدردی کردی. لحظاتی که مرا تحسین کردی. لحظاتی که را به من دلگرمی دادی. لحظاتی که ذهنم را از نگرانی آزاد کردی. لحظاتی که نظرم را محترم شمردی. لحظاتی که به انتظاراتم پاسخ دادی. لحظاتی که گفتی "عاشقانه،دوستت دارم". لحظاتی که به فکر من بودی. لحظاتی که من را دلداری دادی. لحظاتی که برایم شادی آوردی. لحظاتی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی. لحظاتی که دلتنگم بودی. لحظاتی که مواظبم بودی. لحظاتی که به من محبت کردی. لحظاتی که به من دلداری دادی. لحظاتی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی. بهترین لحظه هایم را تو برایم ساختی و هیچوقت این لحظه ها را فراموش نمی کنم . اگر از وسعت تنهایی من می پرسی به بلندای خیال به بلندای فرو ریختن قطره اشکی از دل و به عمق وحشت وحشت از آنچه حقیقت دارد وحشت از من بی تو وحشت از تو بی عشق وحشت از عشق بی ما .... شرق تنهایی من رو به سوی افق غم دارد غرب تنهایی من پشت این تکرار است اگر از وسعت تنهایی من دانستی تو بیا تو بیا تا که به دست احساس پر کنیم صفحه خالی نیاز تا که این شمع خیال برود رو به زوال بی تو در خلوت شب بیدارم آه ای خفتـــــه که مـــــــن چشـــــــم به راهتـــــــــــ دارم خانه ام ابری و چشمان تو خورشید من است چه کنــــــــــم دستـــــــــ خودم نیستــــــــــ اگر می بــــــارم کم برای من ازین پنجره ها حرف بزن منـــــ بدون تـــــــو ازینـــــ پنجــــــــره ها بیـــــــــزارم...

نظرات شما عزیزان:

nader
ساعت22:24---7 بهمن 1390
ba manam sar bezan aqa rahim

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.