نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1385برچسب:, توسط رحیم | نظر بدهید
در چشمانت خیره منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم
شوم...دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
از عشق تو.....از داشتن تو...اشک شوق ریزم
وبا تمام وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم
منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم
وعاشقانه تو را می ستایم

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
سر رو شونه هایت بگذارم....
نظرات شما عزیزان: