اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

شدم با چت اسیر و مبتلایش***شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم***تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد***ز دست عاشقی صد داد و بیداد......................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

هر موقع بابام میگه بیا بشینیم دو کلام حرف بزنیم ...

از نمره ۱۳ ای که اول دبستان دیکته گرفتم

 

تا هفته پیش که با دختر تو خیابون منو دید هرکارِ خلافی که کردم میاد جلو چشام !!



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

آهای عاشقان اینک که پا به این راه دشوار گذاشته اید ، با صداقت عشق را ابراز کنید ، تنها عاشق یک دل باشید ، تنها به یک نفر دل ببندید ، و با یکرنگی و یکدلی زندگی کنید

آهای عاشقان به عشق خود وفادار باشید ، تا پایان راه با عشق باشید ، و از ته دل عشق را دوست داشته باشید

آهای عاشقان از تمام وجود عاشق شوید ، و با اراده و اطمینان پا به این راه بگذارید

رسم عاشقی دروغ و خیانت نیست ، رسم عاشقی صداقت است پس سرلوحه و الگوی خود را صداقت قرار دهید

آهای عاشقان نه لازم است مجنون باشید و نه فرهاد ، تنها خودتان باشید ، همین و بس........

آهای عاشقان ، ساده نباشید ، عشق را از ته دل بخواهید و انتظار عشق را حتی تا پای مرگ بکشید

آهای عاشقان عشق را برای قلبش بخواهید نه برای هوس و خوش گذارنی و گذراندن لحظه های زندگی با هدف عاشق شوید و با عشق نیز از این دنیا بروید

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

دلم گرفت ای هم نفس  پرم شکست تو این قفس

 

تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا  نفس نفس

 

از این نامهربونی ها دارم از غصه میمیرم



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

سلام . دلم برات خیلی تنگ شده بود..
پسرک از شادی تو پس خود نمی گنجید... راست میگفت ...خیلی وقت بود که ندیده بودش..دلش واسش یه ذره شده بود..تو چشای سیاهش زل زد همون چشمایی که وقتی
۱۶سال بیشتر نداشت باعث شد تا پسرک عاشق شود و با تهدید و داد و هوارو عربده بالاخره کاری کرد که باهم دوست شدن...
دخترک نگاهی به ساعتش کرد و میون حرفای پسرک پرید و گفت: من دیرم شده زودی باید برم خونه...
همیشه همین جور بوده هر وقت دخترک پسرک را میدید زود باید بر میگشت..
پسرک معطل نکرد و کادویی که برای دخترک خریده بود رو با کلی اشتیاق به دخترک داد...
دخترک بی تفاوت بسته را گرفت و تشکری خشک و خالی کرد...حتی کنجکاویی نکرد داخل بسته رو ببنید...
پسرک خواست سر سخن روباز کند که دخترک گفت : وای دیرم شد..من دیگه برم خداحافظ...
خداحافظی کردند و پسرک در سوک لحظه جدایی ماتم گرفت و رفتن معشوق را نظاره کرد..
***
دخترک هراسان و دل نگران بود...در راه نیم نگاهی به بسته انداخت ...یه خرس عروسکی خوشگل بود.. هوا دیگه داشت کمکم سرد میشد وسرعت ماشین هاییکه رد میشدند ترس دخترک رو از دیر رسیدن بیشتر میکرد..
پسره مثل همیشه
۵ دقیقه تاخیر داشت اما بازم مثل همیشه ریلکس بود...دخترک سلام کرد و پسر پاسخ گفت.
دخترک بی درنگ بسته را به پسر داد و نگاه پر شوقش را به نگاه پسر دوخت.پسر نیم نگاهی به بسته انداخت و گفت: مرسی...بسته را باز کرد و ناگاه چشمش به نامه ای افتاد که عاشق خوش خیال دخترک برای او نوشته بود... لبخندی زد و به روی خود نیاورد...چند دقیقه ای را با هم سپری کردن و باز مثل همیشه خداحافظی و نگاه ملتمس عاشقی که از لحظه ی وداع بیزار است..این بار دخترک عاشق بود و پسره معشوق او..معشوقی که شاید جسم اون سر قرار با 5 دقیقه تاخیر حاضر شده بود ، اما دلش از لحظه اول جای دیگه ای بود...
***
کمی آن طرف تر صدای جیغ لاستیکی دخترک و پسر را متوجه نقطه ای در آن طرف کرد..پسرکی در زیر چرخ های ماشین جان می داد و آخرین نگاهش دوخته شده به معشوقه ای بود که به او خیانت کرده بود...

 

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
میگن یه روز لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری منو ببینی ؟ اگه نیمه شب بیای بیرون شهر ، کنار فلان باغ ، منم می یام تا ببینمت .
مجنون که شیفته دیدار لیلی بود ، چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .
ولی مدتی که گذشت خوابش برد ...


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
پرسیدم : بارالها ، چه عملی از بندگانت تو رابه تعجب وا میدارد؟


پاسخ آمد :اینکه تمام کودکی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر می برید ودوران پس از آن را در حسرت بازگشت به کودکی می گذرانید....

اینکه سلامتی خود را فدای مال اندوزی می کنید و سپس تمام دارائی خود را صرف بازیابی سلامتی می نمائید....

اینکه شما به قدری نگران آینده اید که حال را فراموش می کنید ، در حالی که نه حال را دارید و نه آینده را .. !!

اینکه شما طوری زندگی می کنید که گوئی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر میگیرد که گوئی هرگز زنده نبوده اید....

پرسیدم : چه بیاموزیم ؟
 
پاسخ آمد :
 

<< بیاموزید که مجروح کردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمی کشد ، ولی
 التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز دارد >>
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

هرگز ریسمان امید را رها مکن.
وقتی احساس می کنی که دیگر تحمل نداری،
جادوی امید است که به تو نیرو می دهد تا راه را ادامه دهی.
اعتماد به نفس را هرگز از دست مده،
تا آن زمان که باور داری: توانایی،
دلیلی داری تا بکوشی.
هرگز مهار شاد زیستن خود را به دست دیگری مده،
بر آن چنگ بزن،
آنگاه همواره در اختیارت خواهد بود.
این ثروت مادی نیست که پیروزی یا شکست را رقم می زند.
پیروزی و شکست در چگونگی احساس ما نهفته است.
احساس ماست که ژرفای حیات مان را نشان می دهد.
روا مدار که لحظه های نا خوشایند بر تو چیره گردند.
صبور باش و ببین که آن ها در گذرند.
در یاری جستن از دیگران تردید مکن.
امروز یا فردا،همه بدان نیازمندیم.
از عشق مگریز
به سوی آن بشتاب
چه...
عشق ژرف ترین شادی هاست.
چشم به راه آنچه که می خواهی، نمان.
بلکه با تمام وجود آن را بجوی،
و بدان که زندگی در نیمه راه با تو دیدار خواهد کرد
اگر تدبیرها و رویاهایت با امیدهای تو همسو نشدند،
تو راه گم نکرده ای،
هر آینه که چیزی نو از خود و زندگی بیاموزی،
بدان که پیش رفته ای.
داشتن احساس نیکو به زندگی،در گرو داشتن احساس نیکو به خود است
هرگز خنده را از یاد مبر،
و غرور نباید مانع گریستن تو شود.
با خندیدن و گریستن است که
زندگی معنایی کامل می یابد.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

هرگز ریسمان امید را رها مکن.
وقتی احساس می کنی که دیگر تحمل نداری،
جادوی امید است که به تو نیرو می دهد تا راه را ادامه دهی.
اعتماد به نفس را هرگز از دست مده،
تا آن زمان که باور داری: توانایی،
دلیلی داری تا بکوشی.
هرگز مهار شاد زیستن خود را به دست دیگری مده،
بر آن چنگ بزن،
آنگاه همواره در اختیارت خواهد بود.
این ثروت مادی نیست که پیروزی یا شکست را رقم می زند.
پیروزی و شکست در چگونگی احساس ما نهفته است.
احساس ماست که ژرفای حیات مان را نشان می دهد.
روا مدار که لحظه های نا خوشایند بر تو چیره گردند.
صبور باش و ببین که آن ها در گذرند.
در یاری جستن از دیگران تردید مکن.
امروز یا فردا،همه بدان نیازمندیم.
از عشق مگریز
به سوی آن بشتاب
چه...
عشق ژرف ترین شادی هاست.
چشم به راه آنچه که می خواهی، نمان.
بلکه با تمام وجود آن را بجوی،
و بدان که زندگی در نیمه راه با تو دیدار خواهد کرد
اگر تدبیرها و رویاهایت با امیدهای تو همسو نشدند،
تو راه گم نکرده ای،
هر آینه که چیزی نو از خود و زندگی بیاموزی،
بدان که پیش رفته ای.
داشتن احساس نیکو به زندگی،در گرو داشتن احساس نیکو به خود است
هرگز خنده را از یاد مبر،
و غرور نباید مانع گریستن تو شود.
با خندیدن و گریستن است که
زندگی معنایی کامل می یابد.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

تو زندگی لحظه هایی هست که احساس می کنی دلت واسه یکی تنگ شده
اونقدر که دلت می خواد اونارو از رویاهات بگیری و واقعا بغلشون کنی.

وقتی که در شادی بسته میشه، یه در دیگه باز میشه ولی اغلب اوقات ما
اینقدر به در بسته نگاه می کنیم که اون دری رو نمی بینیم که واسمون باز شده!

...........................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |



همسرم با صدای بلندی کفت: تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود...................................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
انتظار لحظه ها
منتظر لحظه ای هستم
که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم ...
منتظر لحظه ای هستم
که در کنارت بشینم سر رو شانه هایت بگذارم ...
از عشق تو ... از داشتن تو ... اشک شوق ریزم ...
منتظر لحظه ای هستم ...
لحظه ای مقدس ... منتظر لحظه ی پیوند ... که تو را در اغوش گیرم ...
بوسه ای از سر عشق تقدیم تو کنم ...
و با تمام وجودم عشقم و قلبم را به تو هدیه کنم ...
اری من منتظرم ... منتظر لحظه ای پاک و مقدس
که به تو بگویم هستی ام ... هم نفسم ...
مونس شب های بی قراری ام ... من دوستت دارم ...
و عشقم و وجودم را به تو تقدیم میکنم ...
اری من عاشق توام ... و عاشقانه تو را می پرستم
.

نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

هرگز بنظر نمیرسـد کـه خبرهای بدی در رابطه های تازه و نو وجود داشته باشد. معمولا نامزدها اولیل رابطه در مورد هر چیزی با یکدیگر موافقند، از نوع غذایی که در رستوران سفارش می دهـنــد گرفته تا مقدار کره ای که در سینما روی ذرت بو داده خود می ریزند. متاسفانه، در نهـایـت لبخندهای ساده حاکی از رضایت و موافقت و نیز ابراز علاقه های پـر شـور و نشاط پایان می یابند. ...............



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

امتداد دو نگاه

یکی از عمق دل و قعر وجود ، آن یکی بعد سجود

آن زمانی که دو چشمت ،  پیله خواهش را به وجودم تابید

ودر آن ظلمت و تاریکی شب ،


................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

بیشتر مردم معتقدند که چنین چیزی امکان ندارد، چرا که اگر واقعاً و از ته دل عاشق کسی باشید، نمی توانید همزمان کسی دیگر را نیز دوست داشته باشید، در مقابل برخی نیز بر این باورند که بهتر است خیلی عاشق طرف مقابل خود نباشی که اگر روزی قرار باشد جدا.......ادامه مطلب........

بی صبرانه منتظر نظرات شما دوستان گرامی هستم

به نظرمن که فقط دخترا میتونن اینجوری باشن چون همیشه

میگن اگه این نشد اون وبقیه................روخودتون بهتر میدونید



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

بسیاری از افراد بطور خدادادی دارای استعداد برای انجام رفتارهای رمانتیک می باشند. حتی بی احساس ترین انسانها نیز می توانند میز شام رمانتیکی را تدارک دیده، بدون دلیلی خاص گـل بـه خـانه آورده و یا به یکباره شروع به تحسین و تمجید از همسرشان بنمایند................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.

"اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمی شدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمی شد. اما همه این کارها را کردم، می کنم و خواهم کرد."..................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
 
 


یاد بده که به چشم به راه بودن عادت نکند .

یاد بده که به در خیره نماند .

یاد بده که برای هر کسی بیخواب نشود.

به زبانت :یاد بده که هر اسمی ارزش جاری شدن ندارد .

یاد بده به هر کسی نگوید دوستت دارم .

به لبانت یاد بده هر لبی ارزش بوسیدن ندارد.

به پاهایت یاد بده هر راهی ارزش رفتن ندارد ، به آن دو بیاموز که به رفتن عادت نکند .

به دستانت یاد بده که هر دستی ارزش لمس کردن را ندارد.

به قلبت بیاموز همیشه عاشق باشد ولی عاشق هر کسی نباشد

 

به چشمانت :یاد بده هر کسی ارزش دیدن ندارد؛

صفحه قبل 1 ... 32 33 34 35 36 ... 45 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.