اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 

 
 

تفریح کده

 

بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :

اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.

1) 
در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!


2) 
3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟


3 ) 
5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی

رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.

جواد : چی ؟

رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم

جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !


4)
 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا

رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا

جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!

رضا : تو چی گفتی ؟

جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !


5 )
 6 سال بعد ؛ دانشگاه

جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!

رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟


6 )
 چند سال بعد ، شب خواستگاری

جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!


7 ) 
چند ماه بعد ، شب ازدواج

جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!

خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!


8 ) 
خیلی سال بعد ، دوران کهولت

جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟

خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟


9) 
خیلی سال بعد

نسل ایرانی منقرض شد...

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

چطور بفهميم كه یک پسر فقط با يك دختر دوسته؟؟؟

از کجا بفهميم که يک پسر وجودش عشق و علاقه و محبت نسبت به دختر دارد و فقط با وي است؟
فهميدن اين مسئله به خصوص براي دختران جوان مشکل است. مشکل از دو جهت ناشي مي‌شود.............


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

هر كاری جایی دارد:
اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!
 

دعا:
دعا کن سر جاش باشه وگرنه…!
 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

به سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون یه لکسوز واسش بوق میزنه بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم
داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی!!!

به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوس دارن وگرنه بهتر از ما رو که همه دوس دارن….

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

می گویند زن، چراغ خانه است.
اما
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند!


...........



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

در اکثر موارد برای متوجه شدن موضوع با کلمه فارسی رو انگلیسی تصور کنید و بلعکس!!

 

Keyboard
چه کسی برنده شد؟


Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟............



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی

دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

* * * * * *


عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است

 
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد


...........


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 سالها پیش مدتی را در جایی بیابان گونه بسربردم. عزیزی چهار دیواری خود را در آن بیابان در اختیار من قرار داد. یك محوطه بزرگ با یك سرپناه و یك سگ. سگ پیر و قوی هیكلی كه برای بودن در آن محیط خلوت و ناامن دوست مناسبی به نظر می رسید. ما مدتی با هم بودم و من بخشی از غذای خود را با او سهیم می شدم و او مرا از دزدان شب محافظت ..............



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
یارو 10 کالری از خوردن یه رانی وارد بدنش میشه ، ولی حاضره 12 كالری بسوزنه اون دو تا تیکه میوه باقیمونده ته قوطی و در بیاره
 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
به نظر شما معنی و مفهوم این عکس چیست ؟؟؟؟
>>>>>>
 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

استاد کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم 

، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد
می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !
استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر.........



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

پسر صبح از پله ها اومد پائین و از مادربزرگش پرسید :
" بابا، مامان هنوز از خواب بیدار نشدند ؟ "
- نه عزیز دلبندم . بیا صبحونه ات رو آماده کردم ، زود باش بخورش تا مدرسه ات دیر نشده !
بچه یک خنده شیطنت آمیزی زد و بدون اینکه چیزی


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

یادمه چند سال پیش داخل خونه بنایی داشتیم منم کمک می کردم و لباس کار پوشیده بودم.مامانم یکم خرید لازم داشت منم با همون لباسای کهنه و کثیف بلند شدم رفتم دم مغازه(شده بودم عین این گداها).از قضا پام هم پیچ خورده بود و لنگان لنگان راه میرفتم.همون جوری که داشتم میرفتم یه آقای از عقب اومد یه هزار تومنی بهم داد.منم با عصبانیت گفتم ببخشید آقا من گدا نیستم.اونم برداشت گفت برو بچه این پول خودت بود از جیبت افتاد...منم موندم چی بگم بهش!!!>>>>>>>>>>



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

پسر :
میتونم جزوه تونو واسه کپی بگیرم ؟
دختر :
از این مسخره بازیا خوشم نمیاد, حرفتو رک بگو !
پسر :
من نمیومدم سر کلاس حقیقتش , اینه که دست به دامن شما شدم
دختر :...............



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

دوست داشتم قبل از رفتنم چندتا نکته و اندرز برای شما داشته باشم، هرچند که می دانم نسل امروز نسبت به هرگونه پند و نصیحتی آلرژی دارد و زود فیوز می پراند. اما خب با تحمل کردن این چند خط، جانتان که بالا نمی آید، ناسلامتی من دارم می میرم. پس خوب و با دقت گوش بدهید:

بقیه در ادامه مطلب>>>



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند،

 
در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در

 
دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما

 
 شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز

 
 رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند ........بقیه در ادامه مطلب>>>

 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

- هیچ وقت مجبور نیستی به تعداد موهای سرت بری خواستگاری.کافیه فقط یه “بله” کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.


۲- به سادگی آب خوردن می‌تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی.(روشش رو خود خانما بهتر می‌دونن.پس نیازی به نوشتن نیست!!)


۳- هیچ موجود دیگه ای مثل تو تا این حد ریزبین و بادقت نیست که در یک نگاه، مارک کفش زری خانم یا مدل موهای کبری .................



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

خلاقیت فوق العاده جالب یک دانشجو باعث شد که استاد به او صفر ندهد!

پاسخهای جالب این دانش اموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید



ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 ... 36 37 38 39 40 ... 45 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.