اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

وای اینو، مانکن شده !!

18++

 

 


 

تفریح کده

 

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟

تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟

تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه
همه بچه ها از ماشینای بقلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟!

تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن !

تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

نون!

این فرهنگ لغت یکمی با بقیه فرق میکنه !
یعنی برداشتی که از کلمه میشه یه جورایی متفاوته
در ادامه با بعضی از این کلمات آشنا میشویم
 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 

شعری بسیار زیبا از حمید مصدق و پاسخی زیباتر، از فروغ فرخزاد به این شعر زیبا...

 

تو به من خندیدی

و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه ی همسایه

سیب را دزدیدم

 

باغبان از پِی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

 

سیب دندان زده از دست تو  افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز ،

سالها هست که در گوش من آرام ،

                                                آرام

خش خش ِ گام تو تکرار کنان ،

می دهد آزارم

 

و من اندیشه کنان

غرق ِ این پندارم

که چرا ،

           - خانه کوچک ما

                               سیب نداشت .

 

 

و اما پاسخ فروغ فرخزاد به این شعر زیبا:

 

 

من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت...!

 

 

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 

من اگر خدا بودم...

 

 صبر خدا را نداشتم

خنده داره<من اگه خدا بودم بم هرگز نمیلرزید>

 قربون خدا برم با این همه صبر................. 

تو اگه خدا بودی تحمل دیدن این همه ظلمو داشتی؟

تو اگه خدا بودی میتونستی قضاوت نکنی تا لحظه مرگ ادم؟

و هزاران چیزه دیگه...

نگو اره میتونستم که باورم نمیشه ما ادما ندیده قضاوت میکنیم

ما ادما تحمل ۱ انتقادم نداریم چه رسد به تحمل ظلم!

نگو اگه خدا بودم قسمت ادم خوشبختی بود

.ما ادما دیواری کوتاهتر از قضا و قدر پیدا نکردیم

یادتون باشه فقط مرگ و زندگی دست خداست

فاصله زندگی تا مرگ یا بهتر بگم فرایندش دست خودمونه

هر ادمی از نعمت اختیار برخوداره. حالا میتونیم مثبت بریم و به مافوق

برسیم  یا منفی بریمو به مادون سقوط کنیم...

اخه بنده خوب خدا کمال مطلقه.در نتیجه حتی اگه اختیارمون با خدا باشه

دنیا گلستون میشه.چون بدی با ذات خدا نمیخونه

چون خدا جز خوبی واسه بندش نمی خواد

پس ناخدا ی کشتیه زندگیمون  خوده ما ییم ...

حالا پیش به سوی خوشبختی

سمیه اگه خدا بود استعفا میداد...من خدا رو خیییییییییلی دوست دارم

من خدارو لمسش میکنم....خیلی دوست دارم احساساتمو  به زبون بیارم

ولی نمیشه.....

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:


- چرا دوستم داری؟ واسه چی می گی عاشقمی؟


- دلیلشو نمیدونم …اما واقعا” دوست دارم


- تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟


- من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم


- ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی


- باشه.. باشه! میگم… چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، با ملاحظه هستی، بخاطر لبخندت...


- دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد


متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت. پسر نامه ای رو کنارش گذاشت

با این مضمون:

عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم اما حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم


اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه! معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

میدانم....

 

نجوم نخوندم:

 

ولي مي دونم تو هفت آسمون يه ستاره ندارم... 

 

 

فيزيک نخوندم:

 

ولي مي دونم « هر عملي را عکس العملي است...» غير از عشق من به تو و مي

دونم که واحد اندازه گيري عشق , ژول و کالري و وات و... نيست 

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

غم تنهایی

من اگر در خلوت تنهاییم از یاد تو یادی نکنم میشکنم....

 

با تو نیستم
تو نخوان
با خودم زمزمه میکنم

 

.

.

.

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام


فقط کمی

تو را کم اورده ام

یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟

حالا تـــمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند

با این همه واژه چه کنم؟

تکلیف اینهمه حرف نگفته چه می شود؟

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم

باید خوب باشم

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 

دیــدگــانم بــار دیــگر بســـته است

 

 قلب سردم باز امشب خسته است

 

                               ای شقایق باز یادت میکنم

 

                         با نگاهایم صدایت میکنم

 

                اشک های بیشمارم میروند

 

                              گریــه هایم بــوی بــاران میــدهند

 

                         باز امشب مثل سرما مانده ام

 

                در میان غربتی جا مانده ام

 

                               گریــه ها آیــا امانم میدهند

 

                          مهربانی ها پناهم میدهند

 

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

ای
همراه

مـــــــــن

تنــــــها با تو

تا اوج عشـــــــق

هـم پـــــــــــــروازم

با قلب تودلدارمن هم آوازم

توهمپـــــــــای من، تنـــها با من

هـــــــــــــــــــم آوایـــــــــــــــــــــــی

با درد مــــــــــــــــن، آشنـــــــــــــــایــی

تکیـــــــــــــــــــه گاهی ، همصــــــــــدایــی

ما فریاد عشـــــــــــــــــــق، در قلب شــــــــب

دلـــگرمی عاشــــــــــقای بیصــــــــــــداییــــــــــم

ما، دل میبازیم دریا دریا ،تابیکران،عاشقای بی پرواییم

تو، با مــــــــــــن بمـــــــــــان، ای مهـــــــــــــــــــــربان

چون ماه شــــــب در آســــــــمان؛ بر من بتــــــــــــــــــــاب

تا بیـــــــــــــــــکران مثـــــــــــــــــل مهتــــــــــــــــــــــاب

مــــن تا مـرز جان؛ از عشقمان میسـوزم ای آرام جـــان

بر من بتـــــــاب تا کهــــکشــان مثــــل آفتــــــــــاب

ما؛ فریــــاد عشـــق در قلــــب شب دلگـــــرمی

عاشقــــــــــــای بیصــــــــــــــــــــداییم

ما؛ دل میبازیم دریا دریا تا بیکران

عاشقـــــــای بی پــــرواییـــــــــم

ای تورؤیـای شبهای مـــــــن

عشق و ببین تو چشمای من

دستات و تو دســت من بگذاردرلحظه های دیـدار

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

خاطره=گناه

 

یادم میاد همیشه دختر مغروری بودم و نمیزاشتم پسری به

 

خودش اجازه بده که به من نگاه بدی کنه زیبائی چشمگیرم

 

مانع میشد تا اطرافیانم از تعریف و تمجید و پیش دستی

 

برای خاستگاری دست بردارند.عروسی برادرم بود و من

 

لباس ساده ای با آرایش ملایمی کردم و موهای پر پشت و

 

لختمو باز گزاشته بودم همه از نجابت و زیبائی من تعریف

 

میکردن تو عروسی دوست برادرم رو دیدم نا خداگاه چشمم

 

رو صورتش قفل میشد خدایا من چرا اینطوری شده بودم؟من



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 

تا توانی بگریز از یار بد

 

یار بد بدتر بود از مار بد

 

مار بد تنها تو را بر جان زند

 

یار بد بر جان و هم ایمان زند

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 

پیرزن و کارمندان اداره پست

 

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد، متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا !
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.
در نامه این طور نوشته شده بود :

خدای عزیزم بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.

این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج  می کردم.
یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام.

اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.
تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن…
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.

نتیجه این شد که همه  آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.

در پایان ۹۶ دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند…
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت.
تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن  نوشته شده بود:

نامه ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند.
مضمون نامه چنین بود :
خدای عزیزم، چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم.

با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.

من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی…
البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند…. !!!!!!


 

بدون شرح !!!

 

 

 

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر و بالاخره به اینترنت مجهز است.
تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند.
نامه را مینویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد.
در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی، زنی که تازه از مراسم خاکسپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند.
اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد.
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را نقش بر زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد که در ایمیل نوشته بود :

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی.
راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا میاد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته. من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم.
همه چیز برای ورود تو رو به راهه. فردا می بینمت.
امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه ...
وای چه قدر اینجا گرمه !!!



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

هی ....

هی چه فاز سنگینی ....

 

همه چی سفید و سیاهه چیزی رنگی نیس

 

بازم منو یه جسم لش و بی حال

دوباره رنگ پوسته شده گچ دیوار

وای انقدر کشیدم که نمیگیره خندم



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

دل خوش ازانیم که حج میرویم

غافل ازانیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم

اوکه همینجاست کجا میرویم

حج به خداجزبه دل پاک نیس

شستن غم از دل غمناک نيست

دين که به تسبيح و سر و ريش نيست

هرکه علي گفت که درويش نيست
صبح به صبح در پي مکر و فريب

شب همه شب گريه و امن يجيب

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
گفته اند:

روز محشر با كسي كه دوستش داري محشور خواهي شد!

يعني ميبينمت؟!

چقدر براي تمام شدنِ دنيا بي تابم...

===============


تنهایی خود را مقدس بدار تا زمانی که چیزی مقدس تر از آن نیافته ای، در تنهایی خود بمان.!! .

=====================



جریان چیست ؟
هیچ گاه پیدا نمی شود جسد آنهایی که ادعا میکنند برایمان میمیرند....

======================


چه رسم جالبی است،
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
و وفاداریت را پای بی کسیت،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تن هایی و بی کس و محتاج و ....!!!

================

دلگیر نباش!


تقصیر از خودت بود !!



دسته کلید علاقه که گم شد



باید



عوض می کردی



قفل تمام آرزوها را !!!


==============

این دست هــم حــکــم حــکــمِ تـــو
فــقــط بـــازی با دلــــم را تــمــــام کـــن



==============


اینــــجا تا پیراهنت راســـیاه نبینند
باور نمـــی کنند چیزی از دســــت داده باشـی ...

=============
باران که می زنـد، هـمه چیز تازه می شود حتّی داغِ نبودن ِتـــــــــو . . .


==================


این روزها


اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو


یک کلمه است :


" آخـــــــی "


=====================



حجم خالــی ” تـــو ” را ؛



حجم پـُـر ” هیچ کس “ .. پـُـر نمی کنـــد!



حالا هی بگـــو ..” دوستــان به جــای مـــا ! “



================

 

دلت که تنگِ یک نفر باشد
خودِ خدا هم بیاید تا خوش بگذرد و لحظه ای فراموش کنی
فایده ندارد
تو دلت تنگ است
دلت برای همان یک نفر تنگ است

==================
محبت زیادی ، همیشه آدمها را خراب می کند

گاهی آدمها می روند نه برای اینکه دلایل ماندنشان کم شده
بلکه به این دلیل که آنقدر کوچکند که
تحمل حجم بالای محبت تو را ندارند

او که رفتنی است ، بگذار برود . . . چه باک ؟


 

========

هرچه مردم سنگ دل تر میشوند

این دو چشمم بیشتر تر میشوند
تو سیاهی را سپیدی فرض کن

خود به خود زاغان کبوتر می شوند !!!


 

===========

یکبار هم وقتی منتظرت نیستم

به سراغم بیا...

بگذار خیالم غافلگیر شود!!!


 

=============


 

سقف آسمان دلم سخت ترک برداشته

قدری آرام تر قدم بردار...!

سقفش به جهنم...

می ترسم پای تو را بخراشد.!!


===========


 


 


 

 

کفشهایم که جفت میشوند، دلم هوای رفتن می کند..
من کودکانه بی قرار تو می شوم،
بی آنکه فکر کنم چه کسی دلتنگ من خواهد شد..!

=============
دل* اگر بستی،
محکم نبند!
مراقب باش،
گره کور نزنی*

او می**رود، تو میمانی و یک گره کور



============
پینوکیو !
چوبی بمان؛
آدم ها سنگی اند ، دنیایشان قشنگ نیست...!!


 

برای خواب غفلت ...از در و دیوار ...لالایی می بارد......

:::..::..::
هی " آ " ی با کلاه
روزگــــار پلیدیسـت
مـــواظب باش کـلاه از ســـرت بر ندارند
بترس
...بترس حتـــي از " ب " ،كه مثل برادر
ســــالهاست
در كنار توســت

::::::::::::::::::::::
احساس است!!
مزرعه نیست که مدام شخمش میزنید

 


نه اسمش عشق است،نه علاقه،نه حتی عادت.

حماقت محض است دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست


 


 


====================

 آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است


 


 


====================

در گفتن و شنیدن جمله دوستت دارم چه هست؟

که کسی که میگوید عاشق تر میشود و کسی که میشنود بی تفاوت تر


====================

 
 
هیچ وقت به کوچه بن بست ناسزا نگو ، رنج بن بست بودن برای کوچه کافیست

 

 
هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی میمیرند
ولی در عزایش گوسفندها سر میبرند . . .


::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::


هيچ کس به ســــــــکوت آدما نمي رسه؛ همه منتظر مي شينن كه به دادشـــــــون برسن!


:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::



 
 
آدم نمیفته!اگه بیفته از همون سمتی میفته که تکیه کرده


===========

به صلیب هم اگه کشیده شدی ، مسیح باش
نه مترسک سر جالیز




............................

 

 
پادشاه یونان به هنگام جنگ با کوروش به او گفت : ما برای شرافت می جنگیم ، شما برای ثروت !


کوروش گفت : آدم ها برای نداشته هایشان می جنگند !!!!



 

 

چه كسي مي گويد كه گراني شده است؟

چه كسي مي گويد كه گراني شده است؟


 


دل ربودن ارزان


دل شكستن ارزان


دوستي ارزان است


دشمني ها ارزان


چه شرافت ارزان


تن عريان ارزان


آبرو قيمت يك تكه نان


و دروغ از همه چيز ارزان تر


قيمت عشق چقدر كم شده است


كمتر از آب روان


و چه تخفيف بزرگي خورده، قيمت هر انسان

 

 

دوره ارزانيست

نیا باران


زمین جای قشنگی نیست

من از اهل زمینم خوب میدانم

که گل در عقد زنبور است

ولی سودای بلبل دارد

و پروانه را دوست میدارد

 

 

الـــــــهــــــی

به حرمت ان نام که تو خوانی

و به حرمت ان صفت که تو چنانی

دریاب مرا که میتوانی

نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ جمعه 3 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

کلافه و بی قرارم ، خبری از گذر زمان ندارم !

دستهایم میلرزد ، اینک روز است یا شب ، این را هم نمی دانم

تنها دردی در سینه دارم و بغضی  که گلویم را می فشارد

تمام وجودم سرد است ، سیاهی لحظه هایم کار سرنوشت است

من دیوانه چقدر ساده بودم ، من عاشق چقدر بیچاره بودم

نمیخواستم عاشق شوم ، قلبم اسیر رویاهایم شد

رویاهایی که با تو داشتم ، کاش یاد تو را در خاطرم نداشتم

خواستم تو را فراموش کنم ، فراموشی را فراموش کردم

خواستم اشک نریزم ، یک عالمه بغض در گلویم را جمع کردم

کلافه و بی قرارم ، مثل این است که دیگر هیچ امیدی ندارم

سادگی من بود که بیش از هرچیزی مرا میسوزاند،

کاش به تو اعتماد نمیکردم ، کاش تو را نمیدیدم و راه خودم را میرفتم

کاش لحظه ای که گفتی عاشقمی ، معنای عشق را نمیدانستم

همه جا مثل قلبم دلگیر است ، همه جا مثل چشمانم خیس است

همه جا مثل غروبها ، مثل پاییز و مثل این روزها نفسگیر است

همیشه میگفتم بی خیال ، اما اینبار بی خیالی به من گفت بی خیال

همیشه میگفتم میگذرد میرود ، اما اینبار گذشت و چیزی از یادم نرفت! 

نوشته شده در تاريخ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

چررررررررررااااااااااااااا خیانت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 ... 37 38 39 40 41 ... 45 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.