اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, توسط رحیم |

کسی میدونه من کیم؟
من همون دیونه ایم که هیچوقت عوض نمیشه
همونی که همه باهاش خوشحالن ولی کسی باهاش نمیمونه
همونی که اینقدر یک آهنگ رو گوش میده تا از ریتم ترانه تا خواننده اش متنفر بشه
همونی که هق هق همه رو به جون دل گوش میده اما خودش بغضاش زیر بالش میترکونه
همونی که همه فکر میکنن سخته ، سنگه اما با هر تلنگری میشکنه
همونی که مواظبه کسی ازش ناراحت نشه ولی همه ناراحتش میکنن
همونی که تکیه گاه خوبیه اما واسش تکیه گاهی نیست
همونی که کلی حرف داره ولی همیشه ساکته
آره من همونم

نوشته شده در تاريخ جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, توسط رحیم |

گیرم که باختم!!!

اما کسی
جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد

شوخی نیست من شاه شطرنجم!!!

تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم...

آرزو
طلب نمی کنم، آرزو می سازم...

لزومی ندارد
من همانی باشم که تو فکر می کنی، من همانی ام که حتی فکرش را هم نمی توانی کنی...

لبخند می زنم و او فکر می کند بازی را برده

، هرگز
نمی فهمد با هر کسی رقابت نمی کنم...

زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان، کوتاه تر از قد من باشد!

نوشته شده در تاريخ جمعه 17 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |

میگن:

وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،
یعنی واقعن دوسش داره...

اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،
یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ....

.......................................................................

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |
نوشته شده در تاريخ جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |

 

 

خدایـــــــــــا . . .

هرگز کسی را به آنچه قسمتش نیست عــــــادت نــده . . .

 

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |

روی جعبه ی دلم نوشتم :شکستنی ها شکست هر طور مایلید حمل کنید

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |


وقتی سکوت کردی یاد کسی باش که محتاج صداته!

وقتی غمگینی به یاد کسی باش که عاشق خنده هاته!

وقتی نا امیدی به یاد کسی باش که تنها امیدش تویی

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, توسط رحیم |

          

 

یه وَقتایی بَعضی زَخم ها فَقَط با گُذَشتِ زَمان

دَرد و رَنجِشون عادّی می شه بَرای آدم .....................

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط |

 

خاطره....

ديروز را ورق مي زنم وخاطرات گذشته را مرور مي کنم..

در روزهاي بي تو بودن ،صداي خش خش برگ هارا

از لا بلاي صفحات پاييزي مي شنوم و

التماس شاخه هارا که در حسرت دستهاي سبز تو مانده اند..

کم کم به اين باور مي رسم که سرنوشت ،

نثر ساده ايست از حسرت واشک که حرفي براي گفتن ندارد...

به صفحات بهاري با تو بودن مي رسم،

بنفشه هايي که از بالاي واژه هاسر مي زنند و چشمان تو را بهانه کرده اند.....

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |


منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت
بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو.....از داشتن
تو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش
بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام
وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم

از جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم

 

من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران

اول به دام آرم تو را آنگه گرفتارت شوم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

همه احساسم حرومت بی وفا

برو تو دنیای شومت بی وفا

حیف اون همه غروری که شکست

واسه موندن روی بومت بی وفا

تو لیاقتت همون خیابونه

قسمتت عشقای دربوداغونه

تو کجا و عشق پاک من کجا

بزاز از سادگیام یکم بگم

پر میزد دلم برای دیدنت

تو خیالم تو همه کسم بودی

فکر می کردم از خدا خریدمت

بزار از غربت این دلم بگم

که چجور اسیر چنگال تو شد

دلی که خونه هیچکسی نبود

بی وفا چجوری پامال تو شد

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

 

وقتی وجود خدا باورت بشه

خدا یه نقطه زیر باورت میذاره و یاورت میشه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

آن کسی را که تو می جویی

کی خیال تو به سر دارد

 

بس کن این ناله و زاری را

بس کن او یار دگر دارد

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |
عشق مثل نماز خوندن میمونه !
بعد از اینکه نیت کردی ؛
نباید به اطرافت نگاه کنی.....

نوشته شده در تاريخ شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

دست بر شانه هایم میزنی

تا "تنهایی" م را بتکانی ،

به چه می اندیشی ؟

تکاندن برف از روی شانه آدم برفی...

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

اگر دلت گرفت
سکوت کن
این روز ها
هیچکس معنای دلتنگی را نمی فهمد

نوشته شده در تاريخ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, توسط رحیم |

 

تو هم منو تنها بذار که تنهایی عادتمه

تو چشم من نگاه نکن که غرق اشک و ماتمه

بازی گرفتی عشقمو اینم یه جور شکنجته

کاش یه دروغ ساده بود اما همش حقیقته

یه نگاه پشت سرت کن یه نفر داره میمیره

یکی که با خاطراتت تا خود صبح گوشه گیره

یه نگاه پشت سرت کن یکمی فکر منم باش

توی این لحظه ی آخر شاهد جون کندم باش

یادت میاد شبایی که همدم تنهاییت بودم

خودت میگفتی اولین عشق تو زندگیت بودم

اما حالا چطور شده که پا رو قبلم میذاری

میگم فقط با تو خوشم میگی لیاقت نداری

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 45 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.