اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, توسط رحیم |

 هرشب
در ها را میبندم و پنجره را باز میگذارم
هر شب که در کنار منی
عادت کرده ام
به آمدنت
به نگاهت
به صدایت
به نسیمی که تو را همراه خویش می آورد
به دستان نیمه شبی گرمت
به بویی که مرا در آغوش میکشد
به تویی که عاشقت شدم یک شب در یکی از همین خواب ها
 نیک میدانم
چون چشمایم بسته شوند تو در جانب منی
نیک میدانم چه بی اندازه می پرستیم در خواب
در خواب
در رویا
عادت کرده ام
به شکوهت
به صدای قدم هایت
به نگاهتُ به نگاهت
در خواب
در رویا

میپذیرمت
میپذیریم
تو مرا ترک نمیکنی
تا نفس صبحی که از حرارت عشقت مرا بی چیز کند
تو درست آمدی
تو بزرگ آمدی
عادت کرده ام
عادت کرده ام
به آمدنت
به آرمیدنت
به عشق ورزیدنت
در خواب
در رویا

و چون سحرگاه سر از بالین خواب برمیدارم
و سرشار از رویای هر دیشبی تو مرور میشوم
به سمت کوچه سرازیر میگردم
و در گردونه ی فکرم قرعه ی نام تو پاینده تر است
و گاه تو را میبینم
تو را

توی واقعی

که بی تفاوت گذر میکنی
و من غرق میشوم
و من حبس میشوم
و من زل میزنم
و نفس هایم آرام تر بوی تو را بالا میکشند
و پاهایم راه را گم میکنند
و با گردش پلک های تو نگاهم به خاک می افتد
و من.......
من میشتوم
که مسخره ام میکنی
مسخره ام میکنی ی ی
میشنوم که میخندی... که میفهمی... که میدانی عاشقت شدم
و همه میگویند
و همه میدانند



اما
کسی از احساس تو به من خبر ندارد



بایست! یک بار ! مثل یک مرد به همه بگو که هرشب در گوش من چه زمزمه میکنی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.