قسمت آخر دلنوشته عاشقانه و بسیار زیبای” هانیه پاداش” به ابدی ترین  عشقش”پیمان معصومی”

قسمت آخر نامه عاشقانه”هانیه پاداش”به ابدی ترین عشقش پیمان معصومی 

به نام خالق هستی

کسی که وسعت او در جهان نمی گنجد                          به خانه دل من آمده است مهمانی

اولین نگاهت نقطه حساس وجودم(قلبم) را هدف گرفت.با بودنت کنارم روحم به پرواز در می آید و دوست داشتنم نیز همگام با آن اوج می یابد.به مدد عشق تو بود که خود را شناختم و به سرنوشت خود واقف گشتم.
اولین بوسه عشقت مقدمه ای بود برای ساختار درونی ات.چشمه عشقت در وجودم جاری شد ومرا همانند تو پاک و زلال کرد.
تو در مرکزیت دایره عمرمی و من هرچه می گردم در مدارت نمی بینی چرا؟
نوک پرگار نگاهت مرکز جهان من است و عوض می شوم ۳۶۰ درجه با دیدنت.مکان هندسی قلبم تشکیل شده از بی نهایت نقطه محبتت.دو خط موازی شاید در بی نهایت،شاید نه و حتی اگر به هم نرسیم تا ابد کنار هم باقی خواهیم ماند.
هندسه قلبم بی شکل است و تمام وجودم قلب.مثلث سرپینسکی  عشقمان دارای بی نهایت مثلث های کوچک محبت است. تویگانه ایزوتوپ وجود منی.الکترون وجودم به گردش در اطراف پروتون وجودت بسته.
برقی سه هزار  ولت به من وصل می شود آنگاه که می بینمت.تازه کشف کرده ام که تابش اشعه وجودت با فرکانسی تولید شده از قلبم رابطه ی مستقیم دارد.پرتو ی کاتدی عشقت در امتداد خطی راست به سمت قلبم حرکت یافت آنگاه که به فلوئورسنت قلبم برخورد کرد،نوری از عشق و امید درونم را روشن کرد.اشعه تو از قلبم بیرون نمی رود و پشت وجودم گیر کرده. تازه فهمیدم اسمت هم پرتوزاترین و قوی ترین پرتوزای جهان است برای من.
اورانیوم در برابر نگاهت هیچ لرزشی ایجاد نمیکند. رنگ از رخ مجازی آسمان پرید، نگاهش نکن .
ستاره عشقت در من منظومه شمسی شده است. صدایت در خلاء هم به من می رسد و از گرمای وجودت در صفر کلوین هم گل می روید.
ظرفیت مهربانیت تا بی نهایت هم موازنه نمی شود.هیچ کوره آفتابی گرمای هرم نفست را ندارد.
و عنصری تازه در جدول مندلیف قلبم کشف شده با نام تو.
کسر تبدیل توست که مرا به مجنون تبدیل می کند و تنها درصد خلوص عشق من وتو صد در صد است. هیچ چیز خالص تر از باران چشمانت نیست . واکنش عشق من تنها با عنصر وجود تو انجام پذیر است . پیوند داتیو دستانمان ، پیوندی جدایی ناپذیر است .هیچ چیز واکنش پذیر تر نگاهم با نگاهت نیست چرا که هر وقت در چشمانت خیره میشوم بیشتر از قبل عاشقت می شوم. درست است  در دو جهت مخالف هم قرار داریم ولی به دور محور عشقمان در گردشیم.
در من تنها یک لایه ی ظرفیت وجود داشت که آن هم  با عشق تو  پر شد . با گرفتن یون مثبت درونت به آرایش پایدار وجودت رسیدم . نور چشمانت هنگام عبور از منشور وجودم شکافته و رنگین کمانی از عشقمان را به نمایش می گذارد .
ویندوز قلبم با یو اس بی نگاهت  ویروسی شده و مموری کارت مغزم پر است از تصاویری مهمی از تو .در لانه ی قلبم هیچ کبوتری جز تو جای نمی گیرد . معادله ی وفا داری تنها یک ریشه دارد آن هم تو هستی.مشتق تابع قلبم در نقطه مماس بر منحنی محبتت حد ندارد.اشتراکم با هر چیزی بدون تو تهی است.هیچ برهان خلفی قادر به رد حکم علاقه ی من نسبت به تو نیست.
هیچ خاصیت تعدی نمی تواند ادعا کند که کسی هست از تو بهتر.نوار قلبم با دیدنت سینوسی شده و گاه در نبودنت مانند معادله ی درجه یک،خطی صاف.هیچ جبری احتمال بودنت را نمی تواند انکار کند.در مدار زندگیمان هیچ آمپرسنجی قادر به اندازه گیری  ولتاژ محبتت نیست گستره ی سنجش هیچ دماسنجی در اندازه ای نیست که بتواند تبم  را در لحظه ی دیدنت اندازه گیری کند.نیروی جاذبه ی تو بر نیروی جاذبه ی زمین غلبه می کند و مرا به سمت خود کشیده.
قدر مطلق من  بی دستانت منفی است و جذر وجودم صفر.معادله ی چشمانت جواب تمام نامعادلات من است. هیچ خاصیت بازگشتی نمی تواند مرا به همان روز قبل از دیدنت برگرداند و از وقتی دیدمت برگشتی در کار نیست. تنها دل خوشی ام در نبودنت این است که من و تو هرکدام یک نقطه ایم و دو نقطه همیشه در امتداد یک خط به هم وصلند،پس من و تو همیشه در یک خط قرار داریم.
پیمانم ، درست است فاصله ی من و تو از فاصله ی ما ه به زمین بیشتر است اما دوست داشتن ما یک نیروی جاذبه ی  قوی در برابر دافعه ای است که فاصله ها بوجود می آورد.
عشق من هرجا که باشی، با هرکه باشی ، به اندازه ای که نمی دانم ولی می دانم کم نمی شود، دوستــــــــــت دارم.

     هانیه پاداش  
 

نظرات شما عزیزان:

مهردداد

ساعت11:56---9 اسفند 1390

واقققققققققققققققققققققققققققق ققققققققققققعا این متن زیبا بود

دریا

ساعت17:36---9 بهمن 1390

[وب سایت]

وبت خیلی قشنگه من خیلی خوشم اومد اگه هم خواستی ب من یه بزن

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: