به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو
این روزها میگذرد!
اما "من" از این روزها نمیگذرم
دستت را به من بده تا از آتش بگذریم
آنان که سوختند همه تنها بودند..
گویند شاد بودن سخت ترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت..
افسوس که شادی برای من بی معناست، بهتر بگویم حرام است
من همیشه مستم و در حال گریستن برای بخت زشت خود هستم. چگونه میتوان شاد بود؟
چگونه می توان از زندگی انتقام گرفت؟
به چه چیز خندم؟ به چه چیز شاد شوم؟
همه ی شب و روزم غم و غصه و حسرت است..
شواهد من را جوان نشان می دهند اما از درون سالهاست که مرده ام
سال هاست که اسیر شدم، اسیر تنهایی...
نه صدایی دارم نه نگاهی دیگر فرصتی نمانده برایم
خدایا چرا سرنوشت من اینگونه شد؟
دیگر نه پدری نه مادری نه برادری برایم مانده است که مرا در آغوش بگیرد، برایم اشک بریزد...
از عشق چه گویم که تنهایم گذاشت، من که تمام عمر برای او سوختم...
هر ثانیه برایم مرگ است و هر ثانیه که میگذرد بیشتر آتش میگیرم...
کارم شده مستی و دیوانگی، همه مستان شادند اما چه گویم که من فقط می گریم...
کاش کسی بود که برایم سخن می گفت
کاش کسی بود که مرا امید می داد
کاش کسی بود که برایم دل می سوزاند
افسوس که هیچکس حتی نگاه هم نمی کند چه رسد به دلداری
انگار که از آدم ها دور شده ام
نمی دانم اما کاش زودتر تمام شود دیگر تحمل این زندگی برایم غیر ممکن شده...
دست تو به دست دیگری دیدم و رفتم
عشق تو به دلدار تو بخشیدم و رفتم
آشفته و لرزان و سر افکنده و مجنون
چون بید ز بیداد تو لرزیدم و رفتم
چون رعد سر راه تو بس نعره کشیدم
چون برق به یک لحظه درخشیدم و رفتم
چون اشک که از دیده فرو بارد و ریزد
در خاک سر کوی تو غلطیدم و رفتم
از ناله سوزنده دل سوخت وجودم
همراه دل از دست تو نالیدم و رفتم
دیدم که هلاک من و دل بوده پسندت
من نیز پسند تو پسندیدم و رفتم
لبخند ترا دیدم و با دیده پر اشک
بر عهد تو و عشق تو خندیدم و رفتم
خدا رادوست دارم ، به خاطر اينکه باهر username که باشم، من راconnect مي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمي کند .
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با يک delete هر چي را بخواهم پاک مي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه اينهمه friend براي من add مي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه اينهمه wallpaper که update مي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با اينکه خيلي بدم من را log off نمي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه همه چيز من را مي داند ولي SEND TO ALL نمي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه مي گذارد هر جايي که مي خواهم Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه جزء friend هام مي ماند و من را delete و ignore نمي کند.
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه اجازه، undo کردن را به من مي دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه آن من را install کرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچ وقت به من پيغام the line busy نمي دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه اراده کنم، ON مي شود و من مي توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه دلش را مي شکنم، اما او باز من را مي بخشد و shout down ام نمي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه password اش را هيچ وقت يادم نمي رود، کافيه فقط به دلم سر بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تلفنش هميشه آنتن مي دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه شماره اش هميشه در شبکه موجود است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچ وقت پيغام no response to نمي دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هرگز گوشي اش را خاموش نمي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچ وقت ويروسي نمي شود و هميشه سالم است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هيچوقت نيازي نيست براش BUZZ بدهم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه آهنگ حرف هاش هميشه من را آرام مي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه نامه هاش چند کلمه اي بيشتر نيست، تازه spam هم تو کارش نيست
خدا را دوست دارم ، بخاطر اينکه وسط حرف زدن نمي گويد، وقت ندارم، بايد بروم يا دارم با کس ديگري حرف مي زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه من را براي خودم مي خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه وقت دارد حرف هايم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه فقط وقت بي کاريش ياد من نمي افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه مي توانم از يکي ديگر پيشش گله کنم، بگويم که ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه هميشه پيشم مي ماند و من را تنها نمي گذارد، دوست داشتنش ابدي است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه مي توانم احساسم را راحت به آن بگويم، نه اصلا نيازي نيست بگويم، خودش ميتواند نگفته، حرف ام را بخواند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه به من مي گويد دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفي نمي کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تنها کسي است که مي تواني جلوش بدون اينکه خجل بشوي گريه کني، و بگويي دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه ، مي گذارد دوستش داشته باشم ، وقتي مي دانم لياقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم به خاطر اينکه از من مي پذيرد که بگويم : خدا را دوست دارم ...
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ،
بعضی از قراردادها وعهد ها را روی قلب می نویسند ...
حواست به این عهد های غیر کاغذی، بیشتر باشد...
شکستنش یک آدم را می شکند . . .
زیر پتوی تار شب بغض گلومو می شکنم
که هیچ کس با خبر نشه اونی که میشکنه منم
قصه من حکایت گریه تلخ و بی صداست
کو کسی که منو فقط به خاطر خودم بخواد
باز یکی بود یکی نبود به زیر گنبد کبود
سهم من از ستاره ها حتی یه چشمکم نبود
چرا یه قلب ساده رو کسی ازم نمیخره
چرا همیشه بی کسیسهم دل ساده تره
سخت است حرفت را نفهمند،
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،
حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،
اشتباهی هم فهمیده اند.
خلاصـه که همیشـه یه بدبختی بزرگتری هس که بخاطر اتفاق نیفتادنش شاکر باشیم... خداااااایا شکرت !
تلخی روزگار اینه که خیلی چیزا رو میشه خواست…….!!
ولی نمیشه داشت.......!!!!!!!!!!!
شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه….؟؟؟
خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه…
دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه…
نتونه به هیچکی اعتماد کنه…
هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه,
آخرش برسه به یه بن بست …
تک و تنها با یه دلی که هی مجبورش می کنه اونو خالی کنه …
اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه
به اون هم نمی تونه بگه…
خبری از آسمون هم ندیده
مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده…؟!
بهش محل هم نداده
تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره …
خیلی سخته ادم خودش رو به تنهایی خوش کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله…
خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!
خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده …
خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا …
پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه…. ؟!
این جـــا…
این شعـــر ها ،
آن قدر بآرانی اند
که می ترســم تمام لحظه هایتـــ خیس بــآران شوند…!
اگر کسی دیوونت بود تو عاشقش باش
اگر عاشقت باشه تو دوستش داشته باش
اگر دوستت داشته باشه بهش علاقه نشون بده
اگر بهت علاقه نشون داد فقط لبخند بزن
اینطوری وقتی همیشه یک پله ازش عقب باشی
اگر یه وقت خسته شد و یک پله جا موند تازه میشین
مثل هم…
می هراسم
از اینکه این همه دعا میکنم اما
تو نصیب باور خیالی من هم نمیشوی
میدانم لحظه ی آخر سر میرسی
درست جایکه خداوند نزدیک میشود
یادت باشد
خدا عاشقان را بی اندازه دوست دارد
عشق اونیه که تو آسمون دلت بهترین ستاره تو به نام اون می کنی
عشق اونیه که می خوای اون بشه مهتاب شبها و خورشید روشن زندگیت
عشق اونیه که موقع دلتنگیهات مثل ابر پر بارون آسمون دلت رو تصاحب می کنه.
عشق اونیه که با دیدنش حس میکنی یه یروانه تو دلت داره پر پرمیزنه
عشق اونیه که یه حس پاک بهت بده آسمونی آسمونی
عشق اونیه که هیچ
وقت نمی تونی
فراموشش
کنی.........