اگرتنهاترین تنها شوم بازهم خدا هست
چه داروی تلخی است :وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

ﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯿﺶ ...

ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻮﺳﻪ !


ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﺮ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﻮﺩﻧﺶ ،


ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺲ ﺗﺤﺴﯿﻨﻪ ...


ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻤﮑﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ !


ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺲ ﺗﺸﮑﺮﻩ ...


ﻭﻟﯽ ...


ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟!


ﻋﺎﺷﻘﺸﯽ ...


ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻭﺍﻗﻌﯿﻪ ... !!!

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

براتون پیش اومده وقتی پای تلفن باید خداحافظی کنید.

اما هنوز دلتون میخواد صداشو بشنوید!

یهو میگید راستی؟!

میگه: جانم......؟!

اروم میگی:دوستت دارم...

اخ......که این چند ثانیه اخر چقدر می چسبه.....!!!

 

21043083575976402325.jpg

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

 
 

 

...بیــــا تا برات بگم

...چی می کشــه

!!!اونی که

احساس غریبی میکنه توی

!ازدحــــام یه جمعیتِ آشنــــا

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |


 

آلـــیــــس کـــجـــایـــی؟؟؟

...بـــیـــا

. ایـــنـــجـــا عــجــیـــب تــریــن ســـرزمــیــن دنـــیــاســت

مهربانیـــت را بـه حســـاب احتیــاج ات میگــذارند

عشـقــت را پــای ســادگــی ات

!!!و حــرف هــای صـادقـانــه ات را بـه پـای دیـوانگـی ات

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |


!!!من یک عذرخواهی به "خودم" بدهکارم


برای اینکه احساساتی بودم

برای اینکه یک رو بودم

برای اینکه غرورم را شکستم

... برای اینکه انسان بودم


..."خودم"

 


.منــو ببخش

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

 

 

یه سنگ کافیست برای شکستن

برای شکستن یک شیشه

یک جمله کافیست برای شکستن یک قلب

یک ثانیه کافیست برای عاشق شدن

یک دوست کافیست برای تمام عمر

 

ولی.....

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

گاهے نیاز دارے بـہ یـہ آغوش بے منت ،
ڪہ تو رو فقط و فقط واسـہ خودت بخواد . . .
ڪہ وقتے تو اوج تنهایے هستے ،
با چشماش بهت بگـہ :
هستم تا تـہ تهش . . .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام. حتی عشق را

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

در خاطری که ” تویی ” دیگران فراموشند
بگذار در گوشت بگویم
”میخواهمت”
این خلاصه ی ، تمام حرفای عاشقانه دنیاست . . .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

هنوز هم…

از بین کارهای دنیا…

دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد . . .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

سر به هوا نیستم اما همیشه چشم به آسمان دارم

حال عجیبی ست دیدن همان آسمان

که شاید تو

دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای . . .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

گفتی مسافری و من آنقدر عاشقم که

سال هاست نماز دلم را شکسته میخوانم . . .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

همیشه باش که بی تو عذاب میکشم

نمیتوانم سختی های دنیا را بی تو روی دوش بکشم!
همیشه باش که بدجور نیاز دارم به تو

باز هم محبتی به قلبم کن  زندگی ام را مدیونم به تو
تو آمدی و عشق را دوباره پیدا کردم ، آن عشق بی معنا برایم بامعنا شد و همین شد که قلبم دوباره جان گرفت…
بمان و یاری کن مرا ، تا پایان این راه همراهی کن مرا، نگذار تنها بمانم ، نگذار در این راه بی همسفر باقی بمانم
بیا و در حق دلم عاشقی کن ، بیا و برای یک بار هم که شده عشق را آنطور که هست برایم معنی کن
بس که دلم دست این و آن افتاد کهنه شد ، عمری از احساسم گذشت و پیر شد ، دیگر نه طاقت دوباره شکستن را دارم ، نه حس دوباره ساختن را….
درک کن ، میترسم ، بس که دلم زیر پاهای بی محبت دیگران افتاد و له شد ، زندگی برایم یک داستان بدون عشق شد ….
تو آمدی و باز هم فکرم درگیر شد ، دلم به لرزه افتاد و لحظات با تو بودن نفسگیر شد
به خدا دیگر طاقت ندارم ، بس که شکسته ام دیگر جایی برای غمهای تازه ندارم ، بس که خسته ام ،نفسی برای فرار از خستگی ندارم
دل بسته ام به تو و نگاهی کن به من ،شک نکن به احساسات قلب من ….
دستانم بگیر و آرامم کن ، با قلب شکسته ام مدارا کن ، اینک که با توام ، اینک که دلم را به دریای دلت زدم و محو امواج توام ، مرا با دستهای خودت غرق نکن….
همیشه باش که بی تو عذاب میکشم ، امروز از ته دل با من باش،که بی تو همان تنها و دلشکسته دیروز میشوم

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

متاسفانه توی قرن ۲۱ اسکل به کسی‌ گفته میشه که

قلبی پاک و بی گناه و مهربون داره

آدم فروش و نا رفیق نیست و از پشت خنجر نمیزنه . . .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

در خلوت دلم ، در همنشینی با غمها ببین که چگونه میریزد اشک از این چشمها

این چشمهای خیس ، همان چشمهاییست که تو خیره به آن بودی در لحظه دیدار

میفهمی معنای دلتنگ شدن را ، میفهمی معنی انتظار را؟

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

عشق من ، قلبت را فشرده ام در آغوشم
میرویم تا اوج احساس عشق ، تا برسیم به جایی که نبینیم هیچ غمی را در سرنوشت
تا برسیم به جایی که من باشم و تمام وجودت ، بیخیال همه چیز، باز کن برایم آغوشت

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

سر آغاز نامه عاشقانه با نام یارم می نویسم صادقانه.
از عشق می نویسم از صفایش ، از محبت می نویسم از وفایش ، از دلش می نویسم ، از نگاهش
.
در همان لحظه اول که تو را دیدم عاشقت شدم، عاشق آن چهره ماهت شدم ، عاشق آن قلب تنهایت شدم.
عاشق حرفهای پر مهرت شدم، عاشق چشمهای زیبایت شدم.
در همان لحظه بیادماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو دردو دل کنم . چیزی در دلم مانده و غوغا به پا کرده که موقع درد و دلهایم به تو خواهم گفت…!
می خواهم بگویم دوستت دارم، عاشقت هستم.
درهمان لحظه اول که تو را دیدم احساسی در دلم داشتم!
احساس می کردم چشمانت به من می گویند بیا باهم باشیم ، از هم بگوییم ، بادل باشیم.
چشمانت به من می گویند بیا و با عشق همسفر باش!
ای هستی ام ، ای یاورم ، ای دلدار زندگی ام زودتر بیا و در قلبم خانه کن. بیا و قلبم را آرام کن. بیا تا دلم خون نشده ، تا گل خونمون همش پرپر نشده! بیا سر قرارمان ، قرار هر روز و هر شبمان.
نامه ام را برایت بر روی بهترین کاغذ زندگی می نویسم با جنس اعلا.
اما نامت را بر روی دیواره سرخ قلبم تا ابد نگه خواهم داشت.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

هر شب مرا با خود میبری
میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی
هرشب مرا به اوج میبری
میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود
ما یکی شده ایم با هم
همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من…
همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی
،
یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….
دنیای زیبایی که درون آنم
ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم!

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست،
پیوسته نو کردن خواستنی‌ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق
چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمی‌سپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار می‌شکند
می‌توان شکسته‌اش را، تکه‌هایش را، نگه داشت
اما شکسته‌های جام ،آن تکه‌های تیز برنده، دیگر جام نیست
احتیاط باید کرد
همه چیز کهنه می‌شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز
بهانه‌ها، جای حس عاشقانه را خوب می‌گیرند

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, توسط رحیم |

از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت و از چشمان خیسم فهمیدی که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ، دلم مثل دلهای دیگر نیست که دلی را بشکند!
تو که باشی چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ، تو که مال من باشی چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ، آن عشق بی پایانت به من زندگی میدهد چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ، چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ، انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ، عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی بی نیازم از همه کس ، تو را میخواهم و یک کلام فقط تو را ، همین و بس!
دلم بسته به دلت ، هیچ راهی ندارد حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ، تو در من حک شده ای، ای جان من ،تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ، از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ، تا خواستم خودم را پیدا کنم اسیر شدم ، تا خواستم فرار کنم ، عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم تو همانی که من میخواهم ، آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ، که آخر سر تو شدی مال من ، شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را …
نگاهم کردی و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ، و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ، از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ، و اینک پیدا کرده ام تو را ، تویی که دیگر مثل و مانندی نداری، در قلبت جز من ، جایی برای کسی نداری!

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 45 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.