صبرکن سهراب!
گفته بودی قایقی خواهم ساخت!!
قایقت جادارد؟؟
من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم
دوستی ها کمرنگ؛
بی کسی ها پیداست...
راست گفتی سهراب؛
آدم اینجا تنهاست
آب را گل کردند
چشم ها را بستند
و چه با دل کردند...
وای سهراب کجایی آخر؟
زخم ها بر دل عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند!
تو کجایی سهراب؟
که همین نزدیکی
عشق را دار زدند,
همه جا را سایه ی دیوار زدند!
نظرات شما عزیزان: